|
|
گفتم فراموشت کنم اما
حال من از حال تو بهتر نیست
دلتنگ ِ رویای توام هرشب
حتی تو خوابم جای تو خالی ست
گفتم... ولی گفتن فقط حرفه
اسمت، تموم آرزوهامه
اسمی که وقتی سخت دلتنگم
تنهاترین آغوش دنیامه
من با توام!! دیوونگی بس نیست
با تو، کنار این شب روشن
حتی فراموشی نمی تونه
اسم تو رو پنهون کنه از من
با من کمی بد باش می دونم
این حالتُ طاقت نمیاری
حس می کنم مغرورتر می شم
وقتی که خیلی دوستم داری
گفتم فراموشت کنم اما
حتی فراموشی یه تکراره
تکرار کابوسی که شب تا صبح
دست از سر من بر نمی داره
عبدالجبار کاکایی
نظرات شما عزیزان:
چیا 
ساعت20:00---29 آذر 1391
از جدايي مان براي هركسي كه گفتم حق را به من داد!
اما اين ها نمي دانند كه من حق را نمي خواهم.
حق كه براي من ، تو نمي شود...!
سایلنتی معصومه خانوووووم؟؟
**فریاد بی صدا** 
ساعت10:23---12 آذر 1391
امین حیدری 
ساعت23:45---26 آبان 1391
سلام
خیلی جالب بود
من دیگه انترنت دار شدم
سعی می کنم هر روز به وبلاگت سر بزنم
امین حیدری 
ساعت18:36---10 آبان 1391
سلام
ممنونم
که به من سرزدی
دو سه ماهی بود که نبودم
جایی بودم که به تکنولوژی دسترسی نداستم
از شنبه برمی گردم
وب رو هم به روز می کنم
افسانه 
ساعت15:49---9 آبان 1391
سلام معصومه جون
دیروز خوشبختی را به حراج گذاشتند٫
حیف٬ که ما زاده ی امروزیم.
خدایا جهنمت که فرداست
پس ما چرا امروز میسوزیم؟؟؟
اشكان 
ساعت0:16---7 آبان 1391
امروز دلم هوس کرده ،باز هم بی هوا به آب بزند ...
هوس کرده ...
امروز دلم هوس هوس بازی دارد ...
تارا 
ساعت22:19---6 آبان 1391
آدمـــا از جنـــس برگـــن ...
گـاهی سبزن ،
گـاهی پاییــزن و زردن !
زمستـــونا دیــده نمیشــن ...
تابستونــا سایبونه سبـــزن ...
آدمـ ها خیــلی قشنگـــن ؛
حیـــف که هر لحظــه یه رنگـــن ...!!
خاطره 
ساعت14:24---6 آبان 1391
تمام این شهر یک طرف،
تو یک طرف...
خیالت راحت باشد،
من
طرفِ تو را
به مردم این شهر نمی دهم...!
تارا 
ساعت20:44---5 آبان 1391
در نقاشی ام تنهایی ام را پنهان می کنم
در دلم دلتنگی ام را و در سکوتم حرف های نا گفته ام را
دل من چه خردسال است ...
ساده می شکند ,
ساده انکار می کند و
ساده سادگی اش را به بازی می گیرند !!
کورش 
ساعت21:25---4 آبان 1391
امدم…
بودی!
اما مثل قبل نبودی …
رفتم...!
|
پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,
|
|
|
|
|